صد هزار دلار پول خرد

یکشنبه بانک رو زدم.باید پولهایی که نصیبم شده ببینید
تا دوشنبه نتونستم اونا رو به خونه بیارم.خب،معلومه،برای اینکه
وزنشون خیلی زیاد بود.بالاخره نشستم تا اونا رو بشمرم
برام خیلی عجیب بود اون همه سکه گرد کوچولوی قهوه ای جلوی چشام
قل می خوردن.صد هزار دلار پول خرد دارم،دریغ از یک اسکناس
یا پول درشت.فکر نمی کنم هیچ آدم پولداری مشکلی مثل من داشته باشه
فکر نمی کنم که این پایان خوبی برای دزدی باشه
صد هزار دلار پول خرد دارم و هر بار باید یکی از این پول خردها را
خرج کنم.استیک باید خیلی خوشمزه باشه،طعم آبجو از یادم رفته
چه کنم،شاید به من شک کنن وقتی که هشتصد تا سکه برای غذا بپردازم
انگار باید دوباره این پا آن پا کنم،و یک بسته آدامس دیگه برای خودم بخرم
خدایا صد هزار دلار پول خرد دارم اما مثل بی پولهای ولگرد زندگی می کنم
                                            (شل سیلور استاین)
                             
نظرات 3 + ارسال نظر
وری-گوود-گرل یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:29 ق.ظ

hi.how r u?i hope u r fine.what do u do with your exams?im sure u r passing all of them with good grades.this writing was intresting toooooo like evrytimes.i proud of u!beleive me.what did u mean by that poem in the privoiuse writing?plz explain morethanx alot.your friend:very_good_girl

Hossein دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:20 ق.ظ http://lucentears.blogsky.com

من همون هم قبول دارم. :)

یاسی دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:19 ق.ظ

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد