هی تو
چقدر زود همه چی رو فراموش میکنی،انگار اصلا اتفاقی نیفتاده!
تقصیر تو شاید نباشه،تقصیر این دنیای صفرویکی(دیجیتالی)امروزه
اون همه ادعاها چی شد؟منم جای تو بودم فقط سکوت می کردم!
یادته وقتی یه ریال هم نداشتی ولی توی سرت آرزوهای بزرگی داشتی!؟
میگفتی مردمی که آرزو و هدف دارند فقر نمی شناسند
فقیر بودی ولی احساست تو رو به حرکت وا می داشت!؟
می فهمی چی میگم؟
گذشته ها گذشته،آره میدونم ولی اگه اینطوری پیش بره
آینده ها هم میگذره!
کاشکی آب نمی خوردی فقط برای این که مایه حیاته!
من دیگه حرفی برای گفتن ندارم چون می دونم زندگی امروز
دریچه ای برای ورود این حرفا باقی نذاشته!
پس بخواب و توی رویاهات به رها شدن فکر کن!؟
On the day the wall came down
They threw the locks onto the ground
And with glasses high we raised a cry for freedom had arrived
On the day the wall cane down
The Ship of Fools had finally run aground
Promises lit up the night like paper doves in flight
I dreamed you had left my side
No warmth, not even pride remained
And even though you needed me
It was clear that I could not do a thing for you
Now life devalues day by day
As friends and neighbours turn away
And there's a change that, even with regret, cannot be undone
Now frontiers shift like desert sands
While nations wash their bloodied hands
Of loyalty, of history, in shades of gray
I woke to the sound of drums
The music played, the morning sun streamed in
I turned and I looked at you
And all but the bitted residue slipped away . . . slipped away
سلام قشنگ بود و اتفاقا حقیقت محض بود ولی کیه که گوش بده
salam
omidvaram ke halet khob bashe ali jan
webloge ghashangi dari aziz
fekr konam to bad joori ashegh bashi
Be ma ham sar bezan khoshhal misham
YA hagh
کو گوش شنوا علی جون؟همه تو یه باغ دیگن.به لاگ ما هک سر بزن.
سلام
خوب این هم حکایتی است شنیدنی
دنیا که عوض نشده آدما هم همین طور فقط فکر ما ها است که داره عنکبوتی می شه
شاد باشید
تو واقعیت هم می شه رها بود.باور کن که باور تو همه ی کارها رو درست می کنه.